سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دورترین آفریدگانِ از خداوند متعال، دولتمندِ بخیل است . [امام علی علیه السلام]
امروز: دوشنبه 103 آذر 12

نظر ساواک درباره شیخ احمد مجتهدی چه بود؟
ساواک تهران طی گزارشی اعلام نمود: مجتهدی اظهار کرده «در این موقع که دولت می‌خواهد آهسته آهسته عمامه را بردارد، من مشغول هستم یک عده جوان تازه‌ نفس را سرشان عمامه بگذارم.» ...نظریه منبع: عمل شیخ مزبور از جهت تعلیم دادن جوانان به درس دینی اشکالی ندارد؛ اشکال کار از این جهت است که نامبرده فوق العاده در جوانان نفوذ دارد.

در حالی که با انتشار برخی گزارش‌ها درباره حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ احمد مجتهدی، پرسش‌‌هایی درباره فعالیت سیاسی و نیز سوابق مبارزات انقلابی ایشان به وجود آمده، مرکز مطالعات و پژوهش‌های سیاسی که به اسناد ساواک دسترسی دارد، اطلاعات جدیدی را در این زمینه منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، بررسی گزارش‌های ساواک درباره مدیر مدرسه مجتهدی تهران، بیش از آن‌که بیانگر فعالیت ساسی ایشان باشد، حاکی از حساسیت دستگاه امنیتی رژیم پهلوی به فعالیت‌های دینی ـ فرهنگی است.

در این گزارش آمده است: مجموعه فعالیت‌های آیت‌الله مجتهدی در طی سالیان طولانی اگر چه بیشتر رنگ و بوی فرهنگی ـ‌ آموزشی داشت تا صبغه سیاسی، ولی این امر باعث نشد تا ساواک اقدامات وی را نادیده پندارد. اولین سند در پرونده انفرادی وی مربوط به سفری است که به صورت غیر مجاز به عراق داشت. ساواک تهران طی گزارشی در تاریخ 1/12/45 به اداره کل سوم ساواک که عهده‌دار به اصطلاح امنیت داخلی کشور بود می‌نویسد:

«یکی از طلاب مدرسه و مسجد حمام قبله واقع در پشت بوذرجمهری نو اظهار داشته است آقای شیخ احمد مجتهدی امام جماعت مسجد حمام قبله چهار هفته قبل از راه آبادان با پرداخت چهارصد تومان به طور غیر مجاز به عراق مسافرت نموده است...»
این همان سفری است که طی آن آیت‌الله مجتهدی به اتفاق شهید غلامحسین حقانی از شهدای فاجعه انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به عراق می‌روند. شهید حقانی در پاسخ به بازجویی کمیته مشترک ضد خرابکاری ماجرای این مسافرت را چنین تشریح می‌کند:
«... در حدود 8 یا 9 سال قبل پیش از محرم دو نفر از آقایان تهران به نام آقای حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی امام جماعت مسجد ملاجعفر واقع در خیابان ری بازارچه نائب‌السلطنه و حاج میرزا علی‌ آقا سعیدیان از قم آمدند منزل آقای سجادی تهرانی و گفتند ما عازم عراق هستیم و من هم خیلی شوق داشتم و کارهای خود را انجام دادم و رفتم ایستگاه راه‌آهن و همراه آقایان به آبادان رفتیم. البته در اوایل طلبگی که در تهران بودم نزد ‌آقای مجتهدی درس می‌خواندم و در همان مسجد ایشان هم معمم شدم و با یکدیگر کاملاً مربوط بودیم. در آبادان در مدرسه علمیه وارد شدیم و بالاخره توسط آقای قائمی امام جماعت آبادان شخصی به نام شیخ رجب قاچاق‌بر پیدا شد و نفری چهارصد تومان از هر کدام ‌گرفت و با زحمت فراوان بعد از چند شبانه‌روز وارد نجف اشرف شدیم...»

 

آیت‌الله مجتهدی به همراه دوستانش موفق به دیدار امام خمینی (ره) در این سفر گردید. بازجوی ساواک نیز طی مراحل مخلتف بازجویی از شهید حقانی به دنبال کشف همین مطلب است که آیا آنها به دیدار امام نیز رفته‌اند و اگر رفته‌اند‌ چه موضوعاتی بین آنها رد و بدل شده است. شهید حقانی نیز با زیرکی پس از بیان دیدارهای متعددشان با سایر علما و مراجع نجف، جریان ملاقات با امام (ره) را چنین بیان می‌کند: «.... و نیز چند شب برای نماز جماعت حاج‌آقا روح‌الله خمینی به مدرسه آیت‌الله بروجردی رفتیم و دردرس ایشان نیز در یکی از مساجد بازار نجف رفتیم و همچنین یک شب در منزل ایشان که شبها جلوس عمومی داشتند رفتیم که چند مسئله فقهی و اصولی هم آقایان مجتهدی و سعیدیان و اینجانب نزد ایشان مطرح نمودیم و پاسخ شنیدیم...»

مهمترین و پرثمرترین فعالیت ‌آیت‌الله مجتهدی تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانانی بود که به صورت تمام وقت یا پاره‌وقت در حوزه علمیه ایشان حضور یافته و با فراگیری علوم اسلامی و تهذیب نفس غالباً افراد مفیدی شدند. بسیاری از آنان به فیض عظیم شهادت نائل شده و تعدادی نیز هم اکنون با تصدی پستهای مختلف سیاسی ـ فرهنگی در حال خدمت بوده و غالب آنها نیز در گوشه و کنار ایران اسلامی و بعضاً در خارج از کشور به تبلیغ دین و معارف اسلامی اشتغال دارند.
از جمله معروفترین شاگردان ایشان می‌توان به بزرگانی همچون شهید حجت‌الاسلام غلامحسین حقانی، شهید سید‌مجتبی صالحی خوانساری، شهید دکتر مصطفی چمران، شهید دکتر محمد‌علی فیاض‌بخش، شهید دکتر محمود قندی،‌سردار شهید محمد بروجردی و شهید مهندس محمد‌جواد تندگویان و کمال خرازی اشاره نمود.
مسلماً این بخش از اقدامات و کوششهای آیت‌الله مجتهدی نیز از چشمان مأموران امنیتی رژیم شاه مخفی نماند. ساواک تهران در تاریخ 17/10/46 طی گزارشی به اداره کل سوم چنین اعلام نمود:
«... در اثر تبلیغ نامبرده عده‌ای از جوانان به لباس روحانیت درآمده‌اند و در تاریخ 13/10/46 اظهار داشت تصمیم دارد مجلسی برگزار و چند نفر از طلاب را عمامه بگذارد و اظهار نمود در این موقع که دولت می‌خواهد آهسته آهسته عمامه را بردارد من مشغول هستم یک عده جوان تازه‌ نفس را آماده نموده و به سرشان عمامه بگذارم تا ببینم من غالب می‌شوم یا دانشگاه ضد روحانیت.
نظریه منبع:
1ـ عمل شیخ مزبور از جهت تعلیم دادن جوانان به درس دینی اشکالی ندارد اشکال کار از این جهت است که نامبرده فوق العاده در جوانان نفوذ دارد. چنانچه بخواهد جوانان را علیه دولت تحریک نماید جلوگیری از آن خیلی مشکل است.
2ـ‌ تبلیغات سوئی که شخص مزبور از جهت دشمنی با دولت در مغز جوانان وارد می‌نماید بسیار مضر است.
3ـ نامبرده جوانانی را ضد دولت و ضد برنامه دولت تربیت می‌نماید مثلاً اقوام چند نفر از این جوانان از نظر مادی و معنوی بسیار قوی هستند ولی این جوانان با وضع بسیار بدی در حیاط مسجد زندگی نموده و در اثر تبلیغات شیخ مزبور فعالیت در این جامعه را حرام و کمک به دولت و اجرا کردن برنامه‌های دولت را برخلاف دین خود می‌دانند.»

در پاسخ به این گزارش ناصر مقدم مدیر کل اداره کل سوم ساواک طی نامه‌ای به ساواک تهران دستور می‌دهد:
«... ضمن نفوذ در جلسات متشکله این مسجد با استفاده از منابع مربوطه اعمال و رفتار و تماسهای این شخص را تحت نظر قرارداده و به محض مشاهده فعالیت مضره و مشکوکی از او مراتب را با تعیین مشخصات کامل و ارسال یک قطعه عکس وی اعلام دارند.»

گزارش‌های بعدی ساواک تهران حاکی از تشدید فعالیت‌های آیت‌الله مجتهدی است. ساواک در گزارش مورخ 25/4/47 خود به مرکز این گونه اعلام داشته:
«نامبرده بالا که یکی از روحانیون مخالف بوده و عده‌ای طلاب را مطابق عقیده و روش خود پرورش و تعلیم می‌دهد اخیراً تعداد شاگردان خویش را افزایش داده است. این محصلین جدید دانش‌آموزان دبیرستانی و دبستانی می‌باشند که مشارالیه اولیاء آنها را تبلیغ نموده مبنی بر اینکه در مدارس دولتی علاوه بر اینکه به امور دینی توجه نمی‌شود بین فرزندان مسلمانان تبلیغات ضددینی می‌نمایند بنابراین اولیاء دانش‌آموزان وظیفه دارند که از فرزندانشان نسبت به امور دینی مراقبت بیشتری بنمایند. در نتیجه عده‌ای از اولیاء دانش‌‌آموزان فرزندان خود را مجبورکرده‌اند که با استفاده از تعطیلات تابستان در جلسات مجتهدی حاضر شوند.»

به دنبال این گزارش، ساواک مرکز در تاریخ 10/5/47 با ارسال نامه‌ای برای ساواک تهران ضمن تأکید مجدد بر مراقبت کامل از جلسات ایشان و تسریع در ارسال یک نسخه بیوگرافی ملصق به عکس ایشان اطلاعات تکمیلی ذیل را خواستار شد:
«... هدف و انگیزه مجتهدی از تشکیل این قبیل جلسات روشن و هرگونه سوابقی دال بر مخالفت وی موجود است اعلام دارند.»

آیت‌الله مجتهدی از جمله علمایی بود که از امام خمینی (ره) اجازه نامه اخذ وجوهات شرعیه داشت. 11 علاوه بر این حضرت امام (ره) در نامه‌ای که در تاریخ 17/11/53 برای حجت‌الاسلام سید‌احمد خمینی (ره) ارسال داشته، پس از ذکر مقدمه‌ای نام ایشان را درکنار علمای دیگر نظیر آیات عظام عبدالکریم حق‌شناس، مجتبی تهرانی، مرتضی تهرانی، سید‌محمد‌حسین لنگرودی، سید‌محمد‌علی لواسانی و ...به عنوان علمایی که در تهران هستند و عهده‌دار گرفتن وجوهات شرعیه و ارسال آن به نجف هستند، ذکر می‌کند. 12 شناسایی این افراد یعنی کسانی که واسطه ارسال وجوهات شرعیه برای امام خمینی (ره) بودند یکی از مأموریت‌های اصلی دستگاه امنیتی رژیم شاه بود. یکی از گزارشهای ساواک تهران در تاریخ 16/6/1355 به خوبی بیانگر این موضوع است:

«رضا شریفی حدود ساعت 2000 روز 5/6/35 در منزل حبیب‌الله کبیری در جلسه هیئت مکتب قرآن ضمن یک مذاکره خصوصی به دوستش اظهار داشته اخیراً مبلغ دو هزار ریال بابت خمس و مبلغی هم بابت سهم امام داشتم که آن را نزد شیخ احمد مجتهدی، پیشنماز مسجد و مدرسه حاج ملاجعفر واقع در خیابان ری مقابل خیابان ادیب‌الممالک، بازارچه نائب‌ السلطنه، مقابل حمام قبله، کوچه امینی، بردم. ابتدا مجتهدی از من سؤال کرد مقلد کدام یک از مراجع هستی؟ به او گفتم مقلد آیت‌الله خمینی، سپس گویا مدت یک هفته روی من تحقیق کرد و پس از یک هفته وجوهات مزبور را از من گرفت و بعداً یک برگ رسید آیت‌الله خمینی را که ممهور به مهر و امضاء او بود به من تحویل داد. شریفی اضافه نمود، شیخ احمد مجتهدی گهگاه در هنگام تدریس در مسجد حاج ملاجعفر یادی از خمینی نموده...»

منبع:تابناک


 نوشته شده توسط شاگرد کوچک استاد در شنبه 86/11/13 و ساعت 9:43 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چند پیوند درباره حضرت آیت الله مجتهدی
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا